پیامبران عظیمالشان علاوه بر دارا بودن ویژگیهای مشترک، هر کدام با توجه به بستر جامعه و نیازهای زمان خود دارای خصوصیات و توانمندیهای خاص و منطبق بر آن ضروریات نیز بودند. و بدین ترتیب است که هر پیامبری با آن ویژگی بارز وبرجسته شناخته میشود.از جمله پیامبرانی که از ویژگیها و توانمندیهای فوقالعاده برخوردار بود، عیسی مسیح است. قرآن از وی تحت عنوان روح الله یاد کرده، این یکی از ویژگیهای بسیار برجسته وی می باشد که منحصربه فردبوده وفقط خاص خود اوست.
قرآن سند کاملا معتبری است که در آن بسیاری حقایق روشن شده و توانسته با ذکر دقیق بسیاری از حوادث خط بطلانی بربسیاری از تحریفها و بهتانها بکشد.از جمله این حوادث، که به شدت دچار تحریف شده است، چگونگی تولد و عروج عیسی مسیح میباشد. نکته قابل توجه این است که راجع به زندگی عیسی و انساب او جز قرآن هیچ سند مدون و قطعی در دست نیست. و قرآن توانست با ذکر آیات متعددی در این زمینه بسیاری از حقایق را برملا کند و توحیدی بودن دین مسیح را به اثبات برساند.
شیوه اشارات قرآن به داستان عیسی (ع) را به چهار دسته میتوان تقسیم کرد:
الف :چگونگی روند خلقت عیسی مسیح و مردود شمردن این موضوع که عیسی پسر خداست
ب: چگونگی ولادت عیسی مسیح(ع)
ج:ویژگیها و همچنین توانائیهایی که خداوند به او ارزانی داشته بود
د: عروج عیسی مسیح
چگونگی آفرینش عیسی(ع) یکی از شاهکارهای خلقت میباشد که برای صاحبان خرد دلیلی دیگر بر تکمیل دلایل بیحد تواناییهای خداوند و برای اهل فریب و نیرنگ بهانهای برای دروغ بستن به پروردگار.و بین آنانکه به خداوند خودایمان و یقین داشتند و آنانکه همواره حق را میدیدند اما راه باطل و خطا را پیشه میکنند مرز بندی ایجاد کرد.
در قرآن سورههای متعددی وجود دارد که چگونگی خلقت حضرت عیسی(ع)را طرح کرده،از جمله سوره مریم آیات 16 تا 21 توجه کنید:
و اذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا.
و یاد کن در کتاب مریم را گاهیکه برگرفت دور از خاندان خویش جایگاهی را در خاور.
فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا.
پس برگرفت دور از آنان پوششی پس فرستادیم بسوی او روح خود را تا نمایان شد برای او به شکل مردی درست.
قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا.
گفت همانا پناه میبرم بخدای مهربان از تو اگر هستی پرهیزکار.
قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا.
گفت همانا منم فرستاده پروردگار تو تا ببخشم بتو پسری پاک.
قالت انی یکون لی غلام و لم تمسسنی بشر و لم اک بغیا.
گفت چگونه باشدم پسری و بمن نزدیک نشده است بشری و نبودهام بغی.
قال کذالک قال ربک هو علی هین و لنجعله آیه للناس و رحمه منا و کان امرا مقضیا.
گفت بدین سان، گفت پروردگار تو آن است بر من آسان و تا بگردانیمش آیتی برای مردم و رحمتی از ما بوده است و کاری گذشته.
این آیات بشارت داشتن پسری که آیت و نشانهای و همچنین رحمتی برای مردم را طرح میکند. اما چگونگی خلقت او را در این آیات میتوان مشاهده کرد:
و مریم ابنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بکلمات... تحریم - 12.
مریم دختر عمران همان کسی که نگهدارنده نفس خود بود و ما دمیدیم در رحم او از روح خودمان...
و التی احصنت فرجهافنفخنا فیها من روحناو جعلناها...انبیأ - 91
او کسی است که نگه داشت نفس خود را و ما از روح خود دمیدیم در رحم او...
این آیات در عیناینکه به شرح خلقت عیسی که به صورت غیر معمول بوده اشاره میکند، تاکیدی است مبنی بر اینکه عیسی مخلوق خدا بوده و نه فرزند او.
قرآن در آیهای دیگر به وضوح پرده از راز این خلقت غیر معمول برداشته و به تمام ادعاهای واهی کسانیکه که در زمان رسول خدا(ص) میگفتند عیسی پسر خداست خط بطلان میکشد توجه کنید:
ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون. آل عمران - 59
همانا مثل عیسی نزد خدا مَثَل آدم است که بیافریدش از خاک و سپس بدو گفت بشو پس شد.
خلقت عیسی مسیح جلوهای از توانائیهای بیپایان خداوند میباشد.اینکه هر چه میخواهد میشود و همه چیز تحت اراده و اختیار او میباشد.
برای بررسی چگونگی تولد مسیح لازم است که سابقه خانوادگی، ویژگیهای اجداد و خاندان عیسی مسیح و مادرش مریم مورد بررسی قرار گیرد.همچنان که یکی ازمواردی که قرآن متعدد به آن پرداخته، و دو سوره از قرآن را تحت عنوان آل عمران و مریم قرار داده دلیلی است بر اصرار قرآن به تصحیح اذهان مردم در این مورد. قرآن در آیات 33 تا 35 از سوره آل عمران اجداد حضرت مسیح را به پاکی یاد کرده:
ان الله اصطفی آدم و نوحا و ال ابراهیم و ال عمران علی العالمین.
همانا خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران رابر عالمیان برگزید.
ذریه بعضهامن بعض و الله سمیع علیم.
نژادی که بعضیشان از بعضی دیگر است و خداوند شنوای داناست.
اذ قالت امراه عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محرراً فتقبل منی انک انت السمیع العلیم.
هنگامیکه زن عمران گفت:پروردگارا، همانا نذر کردهام آنچه در شکم دارم برای تو آزاد سازم(در خدمت تو قرار دهم)پس از من بپذیر،همانا تو شنوای دانایی.
فلما و ضعتها قالت رب انی وضعتها انثی و الله اعلم بما وضعت و لیس الذکرکالانثی و انی سمیتها مریم و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم.
وهنگامیکه بنهادش گفت پروردگارا همانا زاییدمش مونث و خدا داناتر است بدانچه بنهاد در حالیکه نیست مونث مانند مذکر و اسمش را مریم نهادم و او را از شر شیطان رانده شده در پناه تو قرار میدهم.
ذریه خانواده عمران با توجه به آیاتی که ذکر شد ذریهای برگزیده بودند. واژه اصطفی به معنای برگزیدن ،تصفیه و گزینش میباشد. خداوند در در ابتدای آیه که ذکر شد تصریح دارد که آدم و نوح رابه طور فردی و آل عمران و آل ابراهیم را به صورت خانوادگی برگزیده است. البته این برگزیدگی شامل همه ذریه و نژاد آنها نمیشود، چنانچه در دعایی که ابراهیم میکند(...قال و من ذریتی؟ قال لا ینال عهدی الظالمین -بقره 124و 128)این به معنای این است که تبصره و استثنائاتی نیز وجود دارد.
اشاره اینکه ...ذریه بعضهامن بعض ... نیز بر عدم مطلقیت این برگزیدگی در خاندان است.قرآن داستان را از جایی شروع میکند که زن عمران که اجداد آل عمران و آل ابراهیم میباشد نذر میکند که فرزندی را که در شکم دارد برای خدا آزاد کند. این آیه (...نذرت لک ما فی بطنی محررا) این محررانباید به معنای آزاد شده یا آزاد شونده ازبندگی یابردگی باشد، چون آل عمران نه خود برده بودند و نه برده دار،این اصطلاح به معنای آزادبودن یا تصفیه شدن از قیود روحیناپاک و غرائز نفسی و یا اینکه آزاد از شرایط محیطی و تاثرات آن باشد.که هر دو ملازمند و سرانجامِ هردو آنهایکی میباشد. رهایی ازبند هرچیزی. و میبینیم که سرانجام هم همینطور شد. همچنین ازمضمون آیه بعد چنین برمیآید که در ابتدا زن عمران تصور داشتن فرزند ذکور را داشته و از اینکه دختری زاییده ناخشنود میشود چراکه وقتی زایمان میکند و فرزند را مونث میببیند میگوید : ...انی وضعتها انثی ... من زاییدم دختری. اما قسمت بعدی آیه (...والله اعلم بما وضعت...)و همچنین (... ولی الذکر کالانثی...)این جمله معترضه خداست.تفسیرهای متعددی آمده است که برخی این جمله را ادامه سخنان زن عمران میدانند.
در حالی که برخی آن را کلام خداوند میدانند. مرحوم طالقانی نیز در پرتوی از قرآن این جمله را جمله معترضه خداوند دانسته و تحلیلی ازاین قسمت ارائه میدهد به این مضمون که بنا بر قرائت مشهور که تای،بما وضعت،به سکون آمده است این کلام باید معترضه و اعتراض به خبر زن عمران باشد:(وضعتها انثی) و منظور این است که خدا خود داناتر است بدانچه زاییده شده. جمله معترضه خداوند نیز که با اعلم بما وضعت امده بجای ربها یعلم و یا یعلم الله ما وضعت .. آمده، احاله به علم خاص و برتر و ثابت خداوند درباره آن مولود است. در مقابل اندیشه مادرش که میپنداشت دختری چون دختران دیگر آورده است. و یا اینکه این دختر با آنچه که در نذر درنظر داشته همخوانی ندارد.با این بیان، آن علم خدا همان علم برتر و عمیقتر پیچیدگیها و رموز درونی مریم باید باشد که معلوم کسی نگردیده است و منشأ ولادت مسیح بدون وجود پدر است . علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راجع به ولیس الذکر کالانثی این جمله مذکور را از طرف پروردگار خود دانسته و چنین تفسیر میکند که چون خداوند با علم خود مرتبه والا و برتر مریم را نسبت به پسری که مورد آروزی مادر بوده میدانسته این جمله را ذکر میکند.
به عبارتی مادر مریم از ویژگیها و توانائیهای خاص مریم اطلاعی نداشته و احساس میکرده که اولا این دختر مانند دختران دیگر بوده و همچنین مذکر نبودن او و مونث شدنش مانعی در اجرای نذرش خواهد بود.قرار گرفتن واژه مذکر و بعد از آن موئث نیز تاییدی است بر این سخن. اما خداوند با مشیت خود نشان داد که یک دختر میتواند چنین مسئولیت سنگینی را بردوش کشد و به خدمت پروردگار خود درآید. بطوریکه فرزندی بلند مرتبه و نیکو به او عطا کند رسالت بزرگی را به دوش کشد.در آیه بعد چنین آمده:
فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتاًحسنا و کلفهازکریا کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یامریم انی لک هذا قالت هومن عندالله ان الله یرزق من یشأ بغیرحساب.
پس پذیرفتش خدا پذیرفتنی نیکو و او را به تربیتی نیکو پرورش داد و زکریا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت. هر وقت زکریا به محراب او میرفت روزی نزد او مییافت به او گفت ای مریم این روزی از کجا آمده مریم گفت این روزی از جانب پروردگارم،به هر که خواهد روزی بیحساب خواهد داد.
پس بدین ترتیب با فضائل و امکاناتی که خداوند به مریم عطا میفرماید زمینههای تولد عیسی مسیح را فراهم میکند در مورد آیه در انبتها نباتا حسنا در تفسیر پرتوی ازقرآن چنین آمده : پروردگارش او را پذیرفت،پذیرفتنی نیکو همچون بذر پرمایه و مستعد، نباتاً اسم نوعی مفعول له میباشد به معنی او را رویاند تا همچون گیاهی شد.
این استعاره رویش چون گیاه نیکو و زیبا که برای هیچ انسان گزیدهای جز مریم در قرآن نیامده،گویا چگونگی روحیات خاص و راز جسمی مریم را که همان الله اعلم بما وضعت نمایانده است، میباشد. همچنانکه گیاهان رویش سریع و برگ و گلهای نیکو و شکوفههای معطر دارند، دارای ترکیب مزدوج از نرینه و همچنین بدنبال آن بعد از ذکر کفالت مریممادینه هستند ودر بیشتر آنها این ترکیبها در یک بوته گل میباشد.
بطوریکه برای تولید مثل نیازی به تقارب ندارند. همچنین به دنبال آن بعد از ذکر کفالت مریم توسط زکریا موضوع روزی و طعامی که از جانب خدا به او ارزانی میشده طرح میشود ...وجد عندها رزقا ... مرحوم طالقانی چنین تفسیر میکند: رشد روحی و برازندگی مریم توجه بیشتر زکریای پیغمبر را جلب کرد تا او را به معبد آورد و به تربیت و تغذیه روحی او پرداخت و گاه بیگاه به محراب خاص عبادتش میشتافت...کُلمّادخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا ... کلمه کلمّا دلالت به تکرار دارد و علیها اشعار به تفوق و سرپرستی او و کلمه وجد رویت آنچه را که نبوده و رزقا به نوعی خاص و نامعین ازروزی دارد و محراب جا و غرفه خاص ومقدسی بوده است که جایگاه مخصوص مسجد میباشد و شاید علت اینکه مقام درگیری و جنگ با هواهای شیطانی است، یا جایگاهی است که شخص خود را در آنجا از مشاغل دنیا برهنه میسازد، از این تعبیرات و ترکیب کلمات معلوم میشود که زکریا پیغمبر سرپرست بیت المقدس که برای سرپرستی و تربیت روحی مریم گزیده شده بود به تناوب داخل آن مکان مقدس میشده و هرگاه که وارد محراب میشده یک گونه روزی خاص نزد مریم مییافته.
مفسرین این رزق خاص و گوناگون را به میوههای تازه و نابهنگام تفسیر کردهاند که در زمستان میوه تابستانی و در تابستان میوه زمستانی بود. این تفسیر با تشبیه انبتها نباتا حسنا تناسب دارد که گویا آن میوههای متنوع
ازهمان گیاه نیکو ورویان و تراونده برمی آید و در چشم زکریا بارز و نمایان میشده. و تغذیه جسمی وروحی مریم در آن مکان و محیط مقدس سبب رشد و تعالی بی حد او میشود تا جائیکه ملائک مژده برگزیده شدن او بر زنان دو عالم را میدهند: و اذ قالت الملئکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفاک علی نسأ العالمین.
آنگاه که فرشتگان گفتند: ای مریم همانا خدا برگزیدت و پاکت کرد و برگزیدت برزنان جهانیان.
و بدین ترتیب مقدمات آن تولد غیر معمول و آن مولود پاک و پیامآور صلح و آشتی مولودی که هر جا پا میگذاشت آن جا را سراسر رحمت فرا میگرفت، فراهم میشود.
به سوره مریم آیات 23 تا 26 توجه کنید:
فاجأهاالمخاض الی جذع النخله قالت یالیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا.
پس بیاوردش درد زاییدن رفت بسوی شاخه خرما و گفت کاش مرده بودم پیش از این و میشدم فراموشی فراموش شده.
فناد من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا.
پس بانگ زد به او از زیر درخت که اندوهگین مباش همانا نهاد پروردگار تو زیر پایت جویی را
وهزی الیک بجذع النخله تساقط علیک رطبا جنیا.
و بجنبان بسوی خود شاخه خرما را میریزد بر تو رطبی تازه چیده شده.
فکلی و اشربی و قری عینا فاماترین من البشر احدا فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا.
پس بخور و بیاشام و چشم روشن باش و اگر دیدی از مردم کسی را بگو همانا نذر کردهام برای خدای مهربان روزه را و هرگز سخن نگویم امروز با کسی.
در آیاتی که از نظر گذشت، روشن شد که حضرت مریم زمانیکه مشغول به عبادت در صومعه بوده است از جانب خداوند برای او مائده فرستاده میشده، بدیهی است که فرستاد شدن آن روزی از جانب خدا نه از جهت نیاز و نه از جهت اینکه معجزهای باشد برای آگاهی و عبرت مردم، چرا که شیوه نزول آن روزی به شیوهای نبوده که توجه مردم را برانگیخته باشد.به نظر میرسد که این روزی مقدمات ایجاد توانایی در حضرت مریم برای بارور شدن و زاییدن بوده، چنانچه در زمان تولد عیسی مسیح و عارض شدن درد بر وی، نیاز به کمک در حدی بوده که آرزوی مردن و فراموش شدن میکند، و وحی میآید که به سمت درخت خرما و آب برود و نگران نباشد، و بدین ترتیب همه دردها و ناراحتیهای او برطرف میشود.بدیهی است روزیهایی که از جانب خداوند بر حضرت مریم عرضه میشده اثری به مراتب فوقالعادهتر اثر رفع تشنگی و گرسنگی ساده داشته است و بدین ترتیب عیسی مسیح پیامبر صلح و رحمت بدنیا میآید.
1) او کلمة الله بود
انالله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم. آل عمران - 45
2)دارابودن بیّنات و موید بودن به روح القدس
و اتیناعیسی ابن مریم البینات و ایدناه بروح القدس... البقره- 87 و 253
3)سخن گفتن در گهواره مانند یک کهنسال
تکلم الناس فی المهد و کهلا...مائده - 110
4)دارا بودن حکمت و دانش
علمتک الکتاب و الحکمه...مائده - 110
5)ساختن پرنده از گل وبه اذن خداوند جان بخشیدن به او
تخلق من الطین کیهئْ الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا. مائده - 110
6)بینا کردن کور و درمان کردن بیماری برص و زنده کردن مردگان به دستور خداوند
و تبری الاکمه والابرص باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی...مائده - 110
7)حضرت مریم و پسرش آیتی بودند برای جهانیان
و جعلناهاو ابنهاآیه للعالمین. انبیأ - 91
8)آیت و رحمتی بود برای جهانیان
و لنجعله آیه للناس و رحمه منا...مریم - 21
9)و در دلهای آنان که او را پیروی کردند مهربانی و رحمت قرار دادیم
وجعلنافی قلوب الذین اتبعوه رأفه و رحمه...حدید -37
10)فرخنده و پر برکت است هر جا که باشد ومادام که زنده است نماز میخواندو زکوت میدهد .
و جعلنی مبارکا این ما کنتو اوصانی بالصلوْو الزکوْمادمت حیا...مریم - 31
11)نسبت به مادرش نیکوکار بود و سرکش و سنگدل نبود
و براًبوالدتی و لم یجعلنی جباراًشقیا. مریم - 32
12)او است سخنی حق که درباره آن تردیدهامی کنند
ذلک عیسی ابنمریم قول الحق الذی فیهیمترون. مریم - 34
13)او مسیح بود
مسیح به معنای بسیار سیاح کننده است. به سبب اینکه ایشان همواره در حرکت بود و جابجا میشد و دوم اینکه بیماران را مسح میکرد(دست میمالید) تا به این شکل بیماری را از آنها دور کند
ما المسیح ابن مریم... مائده - 75
14)او به تحقیق رسول بود
ما المسیح ابن مریم الا رسول... مائده - 75
15)سلام برمن روزی که به دنیا آمدم، روزی که از دنیا میروم ، و روزی که برانگیختهخواهم شد
والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا. مریم - 33
16)همانابنده خدا بود و کتاب به او عطا شده بود و نبی بود
قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا. مریم - 30
با توجه به آیه درمییابیم که حضرت مسیح نبی بود.اما مقام نبوت او تفاوت قابل ملاحظهای با دیگر انبیأ دارد، این تفاوت در زمان به نبوت رسیدن وی میباشد.او در حین تولد نبی بود.در واقع این آیه زمانی نازل شد که حضرت مریم عیسی مسیح را به نزد اطرافیان میآورد و آنها با تعجب راجع به آن طفل از وی پرسش میکنند حضرت مریم نیز به طفل اشاره میکند،به این شکل او جواب شما را خواهند داد:
فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فی المهد صبیاً. مریم - 29
پس (حضرت مریم) او را نشان داد، گفتند چگونه سخن گوییم در حالیکه در گهواره است.
و عیسی مسیح در گهواره میفرماید : قال انی...
ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که، در عین اینکه حضرت مسیح و حضرت مریم هر دو از ویژگیهای خاصی برخوردار بودهاند ولی قرآن تاکید دارد که هر دو بشر بودند نه فرشته یا موجودی فوق انسانی،بلکه انسانهایی بودهاند با ویژگیهای و توانایئهای فوق العاده، بطوری که در آیهای که ذکر خواهد شد، قرآن تصریح میکند که هر دوی آنها غذا میخوردند ضرروت طرح این موضوع تاکیدی است بر نیازمند بودن و باطلبع انسان بودن آنها.
ماالمسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقه کانایاکلان الطعام انظر کیف نبیّن لهم الایات ثم انظر انی یوفکون. مریم - 29
نیست مسیح پسر مریم جز پیغمبری که بگذشت پیش از او پیامبرانی و مادرش زنی راستگو و میخوردند خوراک بنگر چگونه برای ایشان بیان کنیم آیتها را سپس بنگر چگونه دروغ میگویند.
یکی از موضوعات بحثبرانگیزی که تا زمان نزول قرآن هیچ سند و مدرکی مبنی بر رد آن وجود نداشت، مصلوب شدن عیسی مسیح بود. بنابر آنچه که در اناجیل ذکر شده،نقل کردهاند که یهودیان حضرت عیسی را به صلیب کشیده و کشتهاند و پس ازمرگ، او زنده شده و از قبر خارج گردیده است. اما قرآن در سورههای آل عمران و نسأ و مائده تصریح بر آن دارد که او را نکشته ومصلوب نساختهاند. بلکه او به سوی خداوند عروج کرده، توجه کنید:
اذ قال الله یا عیسی انی متوفیک و رافعک و مطهرک... آل عمران - 55
و هنگامیکه گفت خدا ای عیسی همانا بازگیرندهام و بالابرندهام ترا بسوی خود و پاک گردانندهام ترا...
و یا در جای دیگر میفرماید:
و قولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبه لهم ان الذین اختلفوا فیه لفی شک منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه یقینا. نسأ - 157
و گفتارشان که ما کشتیم مسیح عیسی ابن مریم پیغمبر خدا را در حالیکه نکشتندش و نه بدار آویختندش بلکه مشبه شد برایشان و همانا آنانکه در او اختلاف کردند، در شکی از او هستند نیستشان بدان دانایی جز پیروی از پندارهای خویش، و نکشتند او را به یقین در این آیه قرآن علاوه بر اینکه تصریح دارد سرچشمه این دروغ که مسیح کشته شد و به دار آویخته شد را اوهامات وخیالات واهی خودشان میداند که هیچ پایه و اساسی ندارد، بلکه دوباره نیز در پایان آیه با تاکید (یقیناً) مجددا ذکر میکند که او را نکشتند.
بل رفعه الله الیه و کان الله عزیزاً حکیما. آل عمران - 158
بلکه بالا بردش خدا بسوی خویش و خداست عزتمند حکیم.
به وضوح در این آیات مشاهده میشود که قرآن بطور کلی به قتل رساندن مسیح را رد میکند و تاکید میکند که او به سوی خدا عروج کرده است.همچنین از مواردی که قرآن به ابطال آن پرداخته و بر گفته خود تصریح دارد این است که عیسی فرزند مسیح نبوده و کسانیکه را که به این موضوع اعتقاد و پافشاری دارند را کافر خطاب میکند.
لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم و قال المسیح یابنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم انه من یشرک بالله فقد حرم الله علیه الجنه وماویه النار و ماللظالمین من انصار.
همانا کفر ورزیدند آنانکه گفتند خدا مسیح فرزند مریم است حالیکه گفت مسیح ای بنی اسرائیل پرستش کنید.
هر چه بلوغ فکری جامعهای در سطح عالیتری قرار داشته ابزار یک پیامبر نیزدچار تحول و دگرگونی میشده،یکی از پیامبرانی که بسیار فراوان در تولدش در زمان حیاتش و در زمان عروجش از معجزات و توانمندیهای ویژه و شگفت آور برخوردار بوده عیسی مسیح است اینکه این مسئله بیانگر عدم بلوغ فکری جامعه آن زمان و نیز عناد و لجالت مردم زمانه خویش خود بوده کاملا بدیهی و مبرهن میباشد. این مجادلات و بهانهگیریهای حواریون به وضوح در قرآن ذکر شده زمانیکه به طورمستمر از عیسی(ع) تقاضاهای مکرر میکنند تا دلشان مطمئن شود اما اینطور نشده و در نهایت او را فرزند خدا خطاب میکنند.به آیات توجه کنید:
یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم و لا تقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته القتها الی مریم و روح منه فامنوابالله و رسله و لا تقولوا ثلثه انتهوا خیراً لکم انما الله اله واحد سبحان ان یکون له ولد له ما فی السموات و ما فی الارض و کفی بالله وکیلا لن یستنکف المسیح ان یکون عبدالله و لاالملائکه المقربون و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشرهم الیه جمیعا.
ای اهل کتاب در دین خود و درآیین خود مبالغه نکنید ونگویید بر خدا سخنی مگر به حق. جز این نیست که مسیح عیسی بن مریم فرستاده خداست و سخن او که افکندش بسوی مریم و روحی است از او پس ایمان آرید بخدا و پیامبرش و نگویید سه تا. بس کنید! بهتر است شما را جز این نیست که خداوندی یکتاست و منزه از اینکه وی را فرزندی باشد. آنچه در آسمانها و زمین است از اوست بس است. وکیل است خدا هرگز سرنپیچد مسیح از آنکه بنده ازبرای خدا باشد ونه فرشتگان مقرب و انکس که سرپیچد از پرستش او و گردن افرازد بزودی گردآورند آنانرا بسوی خود همگی گزارههای قطعی و محکمی را در این آیات مشاهده میکنیم، گزارههایی که خداوند به شدت و از موضع امر ونهی با مردم سخن میگوید و هیچ نرمی و ملایمتی وجود ندارد، آنجا که میگوید (...لا تقولوا ثلثه ... ) نگویید سه تا ویا (...انتهوا (... بس کنید،خاتمه دهید ،ویا (...لن یستنکف المسیح...) هرگز سرنپیچدمسیح ...)، خداوند با کاربرد این عبارات به شدت با مسئله تثلیث و اینکه مسیح فرزند خداست برخورد میکند. و تا جائیکه خود مسیح را در این مورد مواخذه کرده و میفرماید:
اذقال الله یا عیسی ابن مریم انت قلت للناس اتخذونی وا میالهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد عملته تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک انک انت علّام الغیوب. مائده - 116
و هنگامیکه گفت خدا ای عیسی بن مریم آیا تو گفتی بمردم که بگیرید من و مادرم را خدایانی جز خدا،عیسی گفت منزهی تو نرسد مرا که گویمآنچه را ناحق است اگر چنین سخنی گفته بودم تو میدانستی،میدانی آنچه را در نهان من است، و نمیدانم آنچه را در نهان توست، همانا تویی دانای نهانها.
چرا خداوند از عیسی(ع)چنین پرسشی میکند؟مگر خداوند از همه کارها و سخنان بندگانش آگاه نیست قطعا میدانیم که هست چنانچه در دنباله آیه عیسی(ع) نیز همین ادله را طرح میکند.پس در پی چنین سوالی اهدافی وجود دارد، اهدافی که با وجود اذعان بر علم مطلق بر بندگانش، علم مطلق بر اوضاع و احوال آنها و گفتهها و کردارشان، پیامبر عظیم الشان خود را مورد پرسش و مواخذه قرار میدهد، شاید طرح چنین پرسش دلیلی است بر اعلام کراهت خداوند از وجود چنین نسبتهایی و اینکه این چنین بندگان مخلص خود را مورد سوال قرار میدهد تا چه رسد به آنانی که خود وضع کننده چنین بهتانهایی بودهاند، دوم اینکه در این آیه عیسی (ع) درعین طرح توانایی خداوند به ذکر ناتوانایی خود میپردازد تا با این مقایسه به رد و ابطال خدا بودن خود نیز بپردازد. و در انتهای آیه بسط و توسعه بیکران دانایی او در نهانها، علام صیغیه مبالغه علم، به معنی بسیار دانامیباشد.
خداوند در آیات دیگر این چنین قوم عیسی را توصیف میکند. قومی که همواره در اندیشهها و هواهای شیطانی خود ابرام و پافشاری داشتند و به حق رونمی آوردند.زخرف آیات 65-63
و لما جأ عیسی بالبینات قال قد جئتکم بالحکمه و لابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله و اطیعون ان الله هو ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم فاختلف الاحزاب من بینهم فویل للذین ظلموا من عذاب یوم الیم.
و هنگامی که عیسی با نشانیها و بینات آمد و گفت همانا آوردم برای شما حکمت را بیان کنم آنچه را که شما در آن اختلاف میکردید، پس بترسید و اطاعت کنید پروردگارا همانا خداست پروردگارمن و شما پس بپرستیدش این است راهی مستقیم پس اختلاف کردند احزاب پس وای بر آنان که ستم کردند از روزی که عذابی بزرگ برای آنان است.
در خاتمه باید ذکر کرد که عیسی مسیح مبشر پیامی بسیار بزرگ بود، او بشارت آمدن پیامبری به نام احمد را بعد از خود، به مردم زمانه خویش داد ولی آنها دست از عناد و لجبازی خود برنداشتند و در برابر، آن را سحر و جادویی آشکار تلقی کردند. به این آیه توجه کنید:
و اذقال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله ایکم مصدقا لما بین یدی من التوریه و مبشرا بر سول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جأ هم بالبینات قالوا هذا سحر مبین
و بخاطر آر موقعی را که عیسی بن مریم گفت ای بنی اسرائیل همانا من فرستاده خدابسوی شما هستم در حالیکه تصدیق دارم آنچه را از تورات که در نزد من است و بشارت دهنده هستم بر اینکه بعد از من فرستادهای میآید که نامش احمد است. پس چون عیسی مسیح دلیل و برهان آورد گفتند این سحری آشکار است.